(پیدیاف)
به پيشنهادِ مهديِ مؤذنِ جامي، دوستِ نيكانديشِ پُرمهر–ام، دارندهيِ وبلاگِ ”سيبستان“ در سايتِ ”ملكوت“، و به همتِ آقايِ داريوشِ محمدپور، بانيِ اين سايت، قرار شد كه در سرايِ ’ملكوتيان‘ حجرهاى برايِ من نيز ترتيب دهند تا مقالههايِ پراكندهيِ من در چند سايت، يك جا جمع شود. باري، از آن جا كه در ازل ’رهِ آدمِ خاكي به يكى دانه زدند‘، من هم كه در برابرِ پيشنهاد و وسوسهيِ داشتنِ يك وبلاگ تاكنون ايستادگي ميكردم و آن را مالِ ’جوانها‘ ميدانستم (امّا، نه ’جاهلها‘! بهخلافِ طعنهيِ آن دوست) سرانجام پذيرفتم و به حلقهيِ ’ملكوتيان‘ پيوستم، كه بهخلافِ ناماش، ساكناناش همه رندانِ خاكي اند و مرغانِ زيركسار.
و امّا، چنان كه ميدانيم و ميدانيد، يكى از سودمندترين كاربردهايِ اينترنت آن است كه بهآسانيِ تمام نوشتارها را در اختيارِ خواستاران در چارسويِ جهان قرار ميدهد. و از آن جا كه فارسيزبانان، بهويژه بخشِ چشمگيرى از اهلِ انديشه و سخن، از ايراني و افغاني و تاجيك، در چارگوشهيِ جهان پراكنده اند، اين بانيانِ خير سبب شده اند كه خواستارانِ اين نوشتهها آسانتر و يكجاتر به آنها دسترس پيدا كنند. اين وبلاگ را با گذاشتنِ چند مقاله و دو مصاحبه آغاز ميكنم كه تاكنون در چند سايت منتشر شده اند. من آنها را برايِ انتشار در اين جا بازبيني كرده ام و بهويژه زباننگاره يا شيوهيِ نگارشيِ پيشنهاديِ خود را در آنها يكدست به كار بسته ام. برايِ اين متنها چنان كه بايد به دستِ خوانندگانِشان برسد، مقالهها به صورتِ PDF ظاهر خواهند شد اين نكته را هم لازم ميدانم بگويم كه اين مقالهها بلند اند و از آن جا كه سرسري نوشته نشده اند، مرورِ سرسريِ آنها بيفايده است. بهتر آن است كه خوانندگانِ اهلِ نظر آنها را چاپ كنند و سرِ فرصت بخوانند. در موردِ زباننگاره (يا، بهاصطلاح، رسمالخطِ) اين مقالهها يادكردِ چند نكتهيِ اصلي را برايِ خوانندگان ضروري ميدانم. (برايِ دلايلِ آنها نگـاه كنيد به : داريوشِ آشوري، ’چند پيشنهاد در بارهيِ روشِ نگارش و خطِ فارسي‘ و ’سرِ هم نويسي و جدانويسي‘ در بازانديشيِ زبانِ فارسي، نشرِ مركز، تهران.)
۱. از آن جا كه /–ي/ پاياني در فارسي چندين گونه است من /–ى/ (يايِ دو نقطه در زير) را برايِ /–ي/ نكره يا وحدت به كار ميبرم، برايِ جدا كردنِ آن از يايِ مصدري، يايِ نسبت، يايِ توانشي (لياقت) و جز آنها.
۲. ’كسرهيِ اضافه‘ را همهجا مينويسم، زيرا كه يك تكواژ (morpheme) يا كلمه است، دارايِ نقشِ دستوريِ مهّم و بسايند. (نگاه كنيد به بازانديشي، همان.)
۳. تركيبهايِ عطفي در فارسي فراوان اند و از ويژگيهايِ زبانِ فارسي و مايهيِ ظرافت و شيرينيِ آن اند. بسيارى از اين تركيبها ساختارِ تصويريِ زيبا و رنگهايِ معنايي و زيرمعناهايى بيش از اجزاءِ خود يا جدا از آنها دارند، مانندِ آب–و–رنگ، آب–و–گل، (بي)سر–و–پا، سر–و–دست (شكسته)، (خوش)بر–و–رو، زاد–و–رود، داد–و–گرفت، پرت–و–پلا، درد–و–بلا. من اينها را با دو تيرهيِ وصل به هم ميچسبانم، زيرا كه اينها با هم يك واحدِ دستوري، اسم يا صفت يا قيد، ميسازند. تركيبهايى مانندِ هند–و–اروپايي را نيز همين گونه. اين كه رسم شده است فاصلهيِ ميانِ تكواژهايِ اين تركيبها را در متنهايِ چاپي برميدارند، راهِ حلِ درستى نميدانم، زيرا سببِ نادرست–خواني ميشود. تركيبهايى را نيز كه از چند جزء تشكيل ميشوند، هر جا لازم بدانم، به همين شيوه به هم ميچسبانم، مانندِ از–پيش–داده.
۴. ضميرهايِ ’متّصل‘ (اَم، اَت، اَش، –ِمان، –ِتان، –ِشان) را هم از نظرِ دستوري متّصل نميدانم، زيرا اتّصالِشان به كلمهيِ پيش از خود آوايي (enclitic) ست نه به صورتِ تركيبِ دستوري. بنا بر اين، آنها را هم، برايِ روشنتر بودنِ ساختمانِ جمله و درست خوانده شدن، جدا، امّا بيفاصله، مينويسم. صورتهايِ صرفيِ زمانِ حالِ فعلِ بودن يا هستن (اَم، اي، است، ايم، ايد، اند) را نيز جدا امّا با فاصله مينويسم، زيرا فعلِ جمله اند نه جزئى از كلمهيِ پيشين، اگر چه با آن تركيبِ آوايي ميسازند. (نگاه كنيد به بازانديشي، همان.)
داريوشِ آشوري
پاريس، آوريلِ 2004
حضور بزرگانی چون شما در عرصه وبلاگ نویسی بسیار مایه خوشوقتی است.
اما در باب رسم الخطی که شما از آن استفاده می کنید خواستم عرض کنم هرچند مواردی که ذکر کردید کاملا صحیح است اما در شیوه نوشتن امروزی شاید خرق عادت باشد و خیلی پسندیده نباشد. بویژه در کامپیوتر که بطور مثال کسره اضافه را در جاهایی که به ی با دونقطه زیر اضافه نموده اید روی نقطه دوم را پوشانده و در بعضی جاهای دیگر به حرف اصلی چسبیده است. البته این شیوه نوشتن ممکن است برای بعضی از فارسی زبانان غیر ایرانی یا علاقمندان به فارسی کمکی برای روان خواندن مطلب به حساب آید، اما برای اغلب بازدید کنندگان سایت شما (مثلا خود من) بعد از چند خط باعث خستگی چشم و پریشان شدن حواس از موضوع و مطلب اصلی نوشته و جلب توجه به اعراب است.
به همین لحاظ خواستم خواهش کنم اگر بر این شیوه نوشتن اصرار دارید، لطف کنید و مطالب وبلاگ خود را در دو گروه با اعراب و بدون اعراب منتشر کنید و به خوانندگان خود فرصت انتخاب دهید که از هر گروه که مایلند استفاده کنند. این کار مطمئنا نیاز به دو بار نویسی مطالب ندارد و با افزودن دگمه ای جهت انتخاب فونت در گوشه ای از صفحه امکان پذیر است.
با سپاس
در پاسخ دوست عزيز، تنها يک نکته را میگويم و آن اينکه مطالب اين صفحه به صورت پیدیاف هم موجود هستند و طبعاً کسانی که رسمالخط آقای آشوری را میپسندند از آن استفاده میکنند اما در خصوص انتخاب فونت، با رسمالخطی که آقای آشوری دارند تغيير دادن فونت چيزی را تغيير نمیدهد. چون متن به صورت يونيکد است. در وبلاگی اصلی ملکوت هم با وجود اينکه از فونت تايمز نيو رومن استفاده شده است علائم و نشانهگذاریهای همچنان است که در ديگر صفحات. وانگهی هر نويسندهای خود رسمالخطش را بنا به دلايلی به گونهای خاص اختيار میکند که تصميم خود اوست. مهم بهره بردن از محتويات و مطالب است. باقی قضایای فنی را هم در حد وسع خودمان و امکانات صفحات اينترنتی فارسی اصلاح میکنيم. نکتهی آخر اينکه صفحهآرايی و انتخاب قلم اين صفحه را بايد در کنار انتخابهای ساير صفحات فارسی سنجيد که از اين حيث اين صفحه چيزی کم ندارد. موضوع نشانهگذاریها هم اختلاف سليقه است به گمان من.
استاد عزیز!
بسیار خوشحالم از اینکه وبلاگ شما را میخوانم.
Dear Dr
thanks for your coming to webloges world
سلام. بسيار بسيار خوشحال هستم كه مي توانم خواننده ي وبلاگتان باشم . چون نوشته هايتان در جاهاي مختلف چاپ ميشد و امكان دسترسي به همه شان نبود. ضمنا كتاب “فرهنگ علوم انساني” تان را عيد خريدم و استفاده مي كنم و دعا به جانتان! شاد باشيد.
به به … بگويم درود بر اينترنت يا آقاي محمد پور يا … نه مي گويم درود بر انديشه و عشق .. به پاس همه ترجمه هاي رسا و همه انديشه هايي که به زيباترين شکل ممکن گسترانيده ايد ، اين چند جمله را نوشتم .. خوش آمديد استاد ..
آقای آشوری عزيزم، سلام. آن جوان بيست و هفت هشت ساله که “چنين گفت زرتشت” را برای ايران به يادگار گذاشت، هنوز هم در جمع سی سالگان حضور دارد. نگاه امروزی همواره می تواند امروزی باشد. خوشحالم که به جمع ما پيوستيد تا روزنوشت هايتان را بخوانْيم.
دلم هم برايتان تنگ شده، و همه اش خيال می کنم به زودی همديگر را خواهيم ديد. آنجا، اينجا؟
خوش باشيد.
خوش آمديد.
سلام آقاي آ شوري گرامي
فكر ميكنم كه ديدن وبلاگ شما برايم يكي از مهمترين اتفاقات دنياي وبلاك ها باشد. شادي خود را پنهان نتوانم كرد.
معدود كتابهايي را كه با خود به گوشه غربت آورده ام با خودشان نام شما را به همراه دارند. اگر چه شما جواني تن خود را ديگر در آيينه نميبينيد اما جوانهاي ايراني مثل من در چهار گوشه دنيا خود را در ايينه افكار شما بهتر و روشنتر در مي يابند.
ميبايستي از تمامي كساني كه براي راه اندازي اين وبلاگ شما را ياري كرده اند , مراتب سپاسگزاري خودم را اعلام كنم.و بگويم كه شادمانه خواهد بود اگر نام هاي دانشوران ديگري مانند داريوش شايگان, مجيد رهنما و….بر تارك وبلاگ نويسي نمايان گردد.
با سپاس فراوان -رامين رخشا
سلام بر دكتر آشوري عزيز از مطالب زيباي شما بسيار آموختم. شاد زي مهر افزون!
سلام جناب آشوری. شناخت من از شما از طریق ترجمه های تان از آثار نیچه می باشد: تبارشناسی اخلاق و چنین گفت زرتشت. اگرچه خواندن این کتاب ها برای من صرف به خاطر شیفتگی ام به فکر، زبان و منش نیچه بود اما این تجربه یک قسم احترام به شما را نيز در من سبب شد. برداشت من از برخورد ایرانیان با زبان فارسی چندان مثبت نیست و شاید که بر طینتانه به نظر بیاید. اینکه پناه جستن سطحی به سره نویسی یا دست یازي به ایدیولوژی های تاریخی برای به چنگ آوردن زبان فارسی در نبود بصیرت از چیستی و کیفیت زبان فارسی ریشه دارد. اما در این میان شما برای من استثنا بوده اید و خواندن کتاب هایتان برایم لذت بخش بوده است (از لحاظ زبان هم). اگر مقالات تان را در باره زبان و نوشتار فارسی به صورت پی دی اف در وبلاگ تان بمانید خوش می شوم.
لذت بردم و ممنونم
سلام جناب آشوري
ورود شما را به وبلاگستان خوش آمد مي گويم و از دل و جان خرسندم كه بهانه زيبا و نغز ديگري براي اتصال روزانه به اينترنت يافته ام.
روز و روزگارتان خوش باد و چراغ انديشه تان پرفروغ
من هم مانند ديگر دوستان بسيار خرسندم. ايليا
منظورم مخالفت با شما نيست، اما فکر نمی کنید که کسره اضافه تکواژ morphem نیست، بلکه enclitic است؟ ريشه شناسي كسره اضافه ما رو به -ي پارسی میانه می رساند که حتما” enclitic بوده.
az shahpuhr, shahnshah-i iran ud aniran
در اينجا i- در آخر شاهنشاه، enclitic محسوب می شه.
فکر کنم بخش دوم کتاب نيبرگ در اين مورد اطلاعات کاملی بدست بدهد.
Nyberg, H.S. “Manual of Pahlavi”
درود آقاي دكتر آشوري …. حضور چون شمايي در جمع وبلاگ نويسان اتفاق فرخنده اي است …. با ديدن اين فضا و اين امكان كه براي ارتباط با شما و خواندن آثارتان فراهم آمده است از صميم قلب شادمان شدم
salam ostad khosh amadid
lotfan maghalyee ke dar morede aghaye fardid darid ra niz dar in site begozarid
mamnoon
با سلام.
نخست، خوش آمديد! مهم تر: چرا نشانی رايانه ای تان جا افتاده است؟ اگر حرفی-حديثی بود، چطور به شما اطلاع بدهيم اش؟
با سلام
من آشنایی با شما را مدیون برنامه “هویت” صدا و سیمای لاریجانی هستم!
امیدوارم این حرکت مهم شما تداوم داشته باشد.
شنيدن نام شما آدم را بي اختيار به ياد نيچه مي اندازد. ورود شما را به عرصه وبلاگ نويسي تبريك مي گويم.پيروز باشيد
جناب آقای آشوری عزیز
می دانم خیلی با درونتان ور رفته اید و چالش های سختی داشته اید تا به دنیای اینترنت و به خصوص وبلاگ گام بگذارید و در جمع جوانان حاضر شوید. اما یقین بدانید راه درستی انتخاب کرده اید و در این راه آرزوی من ماندگاری و استواری شماست. درود پاك نثار شما كه نيچه آن الهه خرد را به ما معرفي و شناسانديد. تا نيچه زنده است نام شما هم جاودانه خواهد بود. اگرچه سهم شما در عالم فكر و فرهنگ ايراني محدود به شناساندن نيچه نمي شود.
نعمت الله فاضلی
خیلی خوشحال کننده است که می بینم استادهائی چون شما هم به جمع وبلاگ نویسان پیوسته اند و منتظر که این رسانه هم با وجود شما پربارتر و غنی تر بشود.
جناب آقاي آشوري! به دنياي سايبر خوش آمديد! شما هنوز جوان هستيد پس براي وبلاگ نويسي نيز خيلي وقت داريد! مقاله ي “اسطوره ي فلسفه در ميان ما” بسيار محكم و تاثيرگذار بود. پرينت آن را به چند تن از دوستان دادم كه بعضاَ نيمچه تعصبي به فرديد داشتند. حتي برخي مي گفتند كه سال ها پيش مرحوم فرديد كلماتي موهن در حق شما به كار برده كه البته اين براي ديگران نيز صادق است! به هر صورت خوش آمديد و اميدواريم كه از ادبيات زيبا و گنجينه ي گرانبهاي تجربه تان همه ي اهالي اينترنت استفاده كنند.
سلام استاد
تمام مطالب شما را خواندم و ذخيره نمودم.خوشحال ميشوم شما هم به وبلاگ من سر بزنيد.
باقي مرامت
استاد ارجمند ! جناب آقای آشوری .
من دانشجوی مردم شناسی هستم و در دانشگاه اصولا از شما و کتاب های زیباتون زیاد اسم برده می شه و تقریبا قریب به اتفاق آثار چاپ شده از شما رو هم خوندم . باور کردنی نبود شما هم وبلاگ می نویسید ! بسیار بسیار بسیار خوشحالم و آرزوی بهروزی و کامیابی دارم براتون
امیدوارم بر من ببخشید که دیر به شما خوش آمد می گویم، اما به هر روی وقت را غنیمت می شمرم و ورود شما را به حلقه ملکوتیان خوش آمد می گویم. مطمئناً حضور شما در عرصه اینترنت، خوان گستردهای خواهد بود که روزی خوران دانش و فرهنگ را نصیب فراوان خواهد رسید.
سلام.
تبريک! چه افتخاری (برای ما).
استاد گرامي! تبريك ميگم. خيلي خوشحال شدم.و از مطالبتان استفاده كردم.
استاد خوش آمديد
ديشب داشتم ترجمه شما از كتاب فراسوي نيك و بد را تورقي ميكردم و از نثر زيباي شما شايد بيش از محتوي كتاب لذت ميبردم . امروز كه ديدم شما هم به جمع ملكوتيان پيوستيد اين لذت دو چندان شد كه دانستم از شما بروز و تازه تازه خواهم خواند . آرزوي تندرستي.شادي و طول عمر براي شما دارم
جناب آقای آشوری : با درود های گرم از این سوی آب ها برای شما …
چقدر شگفت انگِيز است که می توانيم در اين پايگاه صميمانه ای که فراهم آورده ايد ، با شما ديداری داشته باشيم …
آن هم از اين پايانه ی دنيا . صفا آورديد .
جناب آشاوري با سلام .تبريك مي گويم : الهي اين بلاگ پاينده باشد / بدون شاكي وپرونده باشد.
بنده كتب شما را دارم ( از جمله ما ومدرنيت ) اما به دنبال مجموعه مقالت روشنفكري شما در پيش و پس از انقلاب مي گردم ، لطفا من را راهنمايي كنيد .
در ضمن كمي هم درباره شريعتي وجدالي كه او با شما داشت بگوييد
موفق باشيد
Rah-namaa ye Paarsi Negaari be Laatin : http://khayyami.free.fr/paarsii/peymaan_e_negaaresh.htm
Ostâd,
Az xwândan e pish-nehâdhâ ye shomâ shâd gashtam, cerâ ke be dast-âvadhâ ye mâ bas nazdik ast. Agar dar bâre ye ân ce mâ neveshte im sanjesh-gari konid (Kalân-cerâihâ ye negâreš bâ alef-bâ ye lâtin dar http://khayyami.free.fr/paarsii/vaazheh/cheraa-yi.htm) shâd mishavim.
shâdkâm bâshid
Xayyâmi
آقای داریوش آشوری
من نخستین بار با نام و کار شما- بعد از انقلاب ودر سالهای ۶۰ از طریق
کتابفروشی های جلوی دانشگاه تهران آشنا شدم. چه جای کوچکی
در مقایسه با این دهکده جهانی.
طی همان سالها- استاد ادبیات من در دوره دبیرستان – تاکید
ویژه ای داشت که کار شما را – چنین گفت زرتشت را بخوانم.
بالاخره مهاجرت از ایران در آن سالها و امکانات محدود فرهنگی و همینطور
تنبلی فرهنگی ای که نتیجه دوری از میهن است – نگذاشت که
با کار های شما آشنا شوم.
تا اینکه دیروز با صفحات شما در اینترنت آشنا شدم و بعد از چند ساعتی
– هم اکنون با خودم می گویم : نگاه کن – یک غول دیگر
زبان فارسی: داریوش آشوری – زبان – فرهنگ – تاریخ – فلسفه – ایران.
سرانجام- قدردانی به خاطر این تصمیم که گزیده ای از کارهای
خود را بوسیله اینترنت – در یکجا و بطور رایگان در اختیار فارسی زبانان قرار
خواهید داد که ازجمله – کم کم از بی ذوقی و تنبلی فرهنگی-فلسفی کسانی مثل من
خواهد کاست.
قربان شما
علی اف
دورود بر اقاي اشوري
وبلاگ شما وبلاگي است براي همه كس وهيچ كس .
مقالات شما هم مقالات است براي همه كس وهيچ كس.
كتابي كه شما ترجمه كرده ايد كتابي است براي همه كس وهيچ كس .
واي بر ما دورود بر ما
علي امير ي خواننده افغاني شما .
Jenabe Ashuri Aziz ra Eradatmandam,
Nemidanid Ancheh darbareh Marhoum Fardid Nevshtehid Ta cheh had
be Moqe’a va be ja boud. Bekhosous marhami shod bar an ranjha keh az
dast doustani moshtarek va hanouz Moddaii va Por Modda’a ! bordim va
dam bar nayvardim ke dowr dowr ghoghaiian bood va hast garcheh dar lebas mish!Moshtaq Didar
Ghorban Shoma
Keyvan Mahjoor
سلام! حضور استادي چون شما در اين جا مغتنم است. شاگرديتان را لياقتي داشته باشم، پي ميگيرم.
استاد گرامي با سلام و عرض ادب
واژه هاي پيش بست و پي بست و “واژه بست”به عنوان معادل enclitic & clitic
پيشنهاد شده است
سلامي چو بوي خوش آشنائي / بر آن مردم ديده روشنائي
سلامي چو بوي خوش آشنائي / بر آن مردم ديده روشنائي
جناب آشوري سلام و خير مقدم!
هميشه ÷رسيده ام كه از ÷س روزهايي كه مي آيند و مي روند چگونه برخي كارها و نوشته ها فراتر از زمان و مكان خود بر مي نشينند و ماندگار مي شوند و راز ماندگاري آنها چيست؟ نوشته هاي ماندگار چگونه شكل مي گيرند و از ذهن به زبان و قلم جاري مي شوند. كمتر نويسنده اي اين زمينه را به متن اثرش افزوده و آن ناخودآگاه مشهود خودش را به ديگران آگاهانه منتقل كرده اس چْزي از سنخ آشوري در بازديد فرديد. منتظر مي مانم تا از خلال جستارهاي تان در ملكوت جواب خودم را بگيرم. از باغبان سيبستان و ÷رده دار ملكوت هم س÷اس كه همت شان بلند است و در ÷ي شكار عنقا دام بر سر راه بزرگان گسترده اند تا بهره اي بر دانش و فرهنگ هم زبانان خود بيافزايند.
كاش اين فايل هاي حجيم ÷دف و نقل قول از بي بي سي و اطن و آن سايت در بخشي جدا در حاشيه ي جستار بيايند تا آن چه جستار ملكوتي ست از ديگر آثار جدا شود و آقاي آشوري هم شوق و شور آناني را كه منتظر خواندن روزنوشت هاي شان هستند بيشتر حس كنند.
به هر روي؛ به خودمان هم بايد تبريك بگوييم كه در عين مهمان ملكوت بودن ميزبان شماييم و در يك حلقه.
صاحب زخمه
آقاي آشوري چه خوشحال شدم من از اينكه به اين راحتي در دسترتان ديدم. دو روز پيش توي روزنامه ي شرق در باره ي وبلاگتان نوشته بودند. من هم سريعا پيدايتان كردم. من با توجه به نياز خودم حتما هميشه به اينجا سر خواهم زد.
سلام آقاي آشوري اگر شما مي خواهيد نگارش بار مشخص كردن وظيفه ي دستور ي را بر عهده بگيرد بايد بگويم باشما مخالف هستم زيرا اين طفل توان كشيدن ندارد اين طفل براي چيز ديگري به دنيا آمده است چرا ي نكره يا وحدت نشان جدا داشته باشند و ديگر ي ها نه شايد به علت زيادي استفاده است يا اهميتي كه دارند از شما مي پرسم چرا بيائيد تعريف و تمجيد را به ديگران وا بگذاريم من و شما كارهاي مهم تري داريم
ببند پنجره را افتاب ممنوع است براي حنجره يك قطره ي آب ممنوع است
ميان درس بزرگان اين سوال آباد ورود كودك حاضر جواب ممنوع است
سروده از مريم جعفري
دوست نهايت ارحمند آقاى آشوري ،
شادم كه اكنون // ميداني // براي حولان انديشه هاي خود به دست آورديد.اين كار ، دوستان را براي يافتن نوشته هاي تان // سر گردان // نمي سازد.
شادم كه // روشني // ها را دريافت كرديد.از ارسال نامه تان متشكرم. همان گونه كه ياد آور شده ايد، ما باشنده گان افغانستان، نيز مي توانيم در غناي زبان فارسي كه امانتدارش در درازاي سده ها بوده ايم، نقشي داشته باشيم.
در مورد // يا // و حدا سازي آن ها براي خوانش بهتر ،با شما موافقم.در ميان // روشني // ها كه براي تان ارسال نموده ام.// پيشنهادي // وحود دارد به زبان هاي گونه گونه مانند انگليسي وحرمني وهمحنان // پشتو //. دراين زبان شش تا // يا // وحود دارند.براي تلفظ درست ،براي هركدام نشانه هاي ويزه يي ساخته اند.شما مي توانيد يك بار آن ها از نظر بگذرانيد.
هرگاه پرسشي در زمينه به ميان ايد ،من حاضر هستم تا پاسخي براي شان فراهم نمايم.
پيروزي براي تان تمنا دارم.
اردتمند.
صديق طرزي رهپو
مفتخر-ام و مسرور که در فضایِ دو سویه یِ وبلاگ می نویسید . این گونه ، امثالِ من که تشنه یِ دیدارِ ِ حقیقت ( اگر موجود باشد ) هستند ، از حضور ِ استادی بزرگ بهره ور می گردند . همچون شاگردی کمترین ، تقاضایِ باز-دید از سایتِ خود و دوستانم و بهره-مندی از راهنمایی ِ شما را دارم . دستِ زبر-قلم و پیشانی ِ بخت – آور ِ تان را می بوسم .