مصاحبه با دويچه‌وله

به تازگی کتابی به نام «هدایت، بوف کور و ناسیونالیسم» به قلم دکتر ماشاالله آجودانی، تاریخدان ایرانی مقیم انگلیس، منتشر شده است. این کتاب توسط انتشارات «فصل کتاب» در لندن در ۲۱۴ صفحه چاپ شده است. ویژگی این کتاب آن است که در آن برای نخستین بار «بوف کور» صادق هدایت در متن اجتماعی تاریخی آفرینش آن بررسی شده است.
در مورد جایگاه «هدایت، بوف کور و ناسیونالیسم» درمیان آثاری که تا کنون در مورد بوف کور نوشته شده، با داریوش آشوری، پژوهشگر فرهنگ ایران، مصاحبه کرده‌ایم. داریوش آشوری اخیرا نقدی بر این کتاب در سایت اینترنتی رادیو زمانه منتشر کرده است.
 
دویچه وله: آقای آشوری، از زمان انتشار كتاب بوف كور تا كنون نقدها، تحقيق‌ها و تفسيرهای بسیار در باره‌ی اين اثر ادبی منتشر شده است. آخرینِ آن كتاب «هدايت، بوف كور و ناسيوناليسم»، اثر ماشاالله آجودانی، است. این کتاب، به نظرِ شما، چه جايگاهی در این مجموعه دارد؟
 
داریوش آشوری: نقدهایی که تا کنون در باره‌ی «بوفِ کور» نوشته شده بیش‌تر از دیدگاهِ روانکاوانه بوده است.  امّا نقدِ آقای آجودانی از یک دیدگاهِ تاریخیِ به آن می‌نگرد.
 
 
چه زمینه‌ای در بوفِ کور امکانِ تفسیرِ آن هم از دیدگهِ روانکاوانه و هم تاریخی را فراهم می‌کند؟
 
این هنرِ بزرگِ هدایت بود که توانست یک درگیری ذهنیّتِ جمعی روشنفکرانه در میانِ نسلِ خود را، که مایه‌ی اجتماعی و تاریخی داشت، به قالبِ دردِ ناکامیِ شخصی با زمینه‌ای حسّانی و جنسی بریزد و به ادبیّات به معنایِ عالی بدل کند. ادبیّاتِ روانکاوی و مکتبِ فروید در دهه‌ی ۳۰-۱۹۲۰ که هدایت در اروپا می‌زیست، در ادبیّات و هنرِ اروپایی نفوذِ ژرفی کرده بود. هدایت نیز که زبانِ فرانسه را به‌خوبی می‌دانست و بسیار هم کتاب‌خوان و جوینده بود، با این زمینه و ربط آن با ادبیّات آشنایی کافی به هم زده بود. زمینه‌ی آشنایی با فرویدیسم را در برخی از «قضیه»های «وغ‌وغ‌ساهاب» نیز می‌بینیم.
 
 
به نظر شما تاکنون در زمینه‌ی تحلیلِ روانکاوانه‌ی «بوفِ کور» کارِ اساسی انجام شده است؟
 
بله در این زمینه بسیار نوشته شده است که من همه را ندیده ام و نخوانده ام. امّا، تا آن جا که من دیده و خوانده ام، بهترین کتابی که از این دیدگاه با تسلط حرفه‌ای کامل و پژوهندگیِ باریک‌بینانه نوشته شده، کتابِ دکتر محمد صنعتی ست به نامِ «صادق هدایت و هراس از مرگ». صنعتی ساختارِ روانکاوانه‌ی «بوف کور» را بسیار دقیق تحلیل کرده و نشان داده است که هدایت چه آگاهانه و با چه ظرافت و هوشمندی و آفرینندگیِ هنرمندانه فضایِ تمثیلی این اثر را طرح‌ریزی کرده و عناصرِ نمادین را در آن نشانده است.
 
ماشاالله آجودانی چه روشی را  برای بررسی «بوف كور» به كار گرفته است؟
 
داریوش آشوری: آجودانی روش میان‌متنی (intertextual) را برایِ تحلیلِ «بوفِ کور» در پیش گرفته است. در این روش، بر مبنایِ دست‌آوردهایِ علومِ انسانی در سده‌ی بیستم، که از فلسفه‌ی هرمنوتیکِ هایدگر و گادامر مایه ‌می‌گیرد، به اثرِ ادبی همچون فراورده‌ی یک زمانه و تاریخ نگریسته می‌شود. به عبارتِ دیگر، می‌توانیم بگوییم که رهیافتِ روانکاوانه به اثر همچون یک تک‌گفتار (monologue)، از درونِ یک روان، از زبانِ یک شخص، می‌نگرد، و در آن به دنبالِ مسائلِ روانی نویسنده، از دیدگاهِ علمِ روانکاوی، می‌گردد، امّا روشِ میان‌متنی به آن همچون بازتابی از یک فضایِ گفت‌-‌و-‌شنودی (dialogical) در یک زمانه نگاه می‌کند. به عبارتِ دیگر، به اثرِ ادبی، از این دیدگاه، همچون یک آفرینشِ «روانِ جمعی» می‌نگرد.
 
به نظر شما، آجودانی با كتاب‌اش در باره‌ی بوف كور چه دريچه‌ی تازه‌ای به روی ما گشوده است؟
 
آجودانی نشان داده است که «بوفِ کور» چه‌گونه فضایِ گفت‌-‌و-‌شنودیِ روشنفکرانه‌ی روزگار هدایت و دغدغه‌هایِ آن را بازتاب می‌دهد. می‌بینیم که میانِ گفتمانِ ناسیونالیستیِ نهفته در «بوفِ کور» و نوشته‌هایِ پیشاهنگانِ شکل‌دهی به وجدانِ ملّیِ مدرن در ایران، همچون میرزا آقاخان و عارف و عشقی و بهار و ذبیحِ بهروز و بسیاری دیگر رابطه‌‌ای تنگاتنگ هست. در واقع، آنچه ما به عنوانِ «ایران» می‌شناسیم و تمامی عواطفی که در روانِ ما پیرامونِ آن تنیده شده، دست‌آوردِ فضایِ گفت‌-‌و-‌شنودیِ این دوران است که هدایت درخشان‌ترین چهره‌ی ادبیِ بازتاب‌دهنده‌ی آن است.
 
آيا چيزی هست كه با این روش در آن ناديده گرفته شده باشد؟
 
باید گفت که، هر تحلیل و تفسیری از دیدگاهی و با روشی به سراغِ متن می رود و به دلیلِ همین تمرکز بر دیدگاه و روشِ خود فروکاهنده (reductionist) است. یعنی فهمِ اثر را، ناگزیر، به یکی از جنبه‌های آن محدود می‌کند. در رهیافت میان‌متنی، که از دیدگاه علومِ انسانی یا علومِ هرمنوتیکی صورت می‌گیرد، به‌طبع، وجهِ تاریخیِ اثر بزرگنمایی می‌شود و وجهِ ادبیِ اثر و آفرینندگیِ هنریِ آن، به عبارتِ دیگر، یکّگیِ آن در میانِ همه‌ی آثارِ دارای رابطه‌ی میان‌متنی با آن کم‌-و‌-‌بیش نادیده گرفته می‌شود. شناختِ وجهِ ادبی یا ادبیّتِ اثر و ارزش یا ارزش‌هایِ آن از این دیدگاه، کاری ست دیگر که نقدگرانِ ادبی به آن می‌پردازند. بوفِ کور، به هر حال، چنان که بسیار گفته شده است، یک اثرِ ادبیِ بزرگ در ساحت
ِ ادبیّاتِ مدرنِ جهانی ست، اگرچه «ایرانیّتِ» آن و تعلقِ آن به زمانه‌ای‌ خاص هم سرِ جایِ خود هست.
 
 

 مصاحبه گر: کیواندخت قهاری

8 پاسخ

  1. سلام میخواستم نظر شما را درباره ی همایش ابن عربی و انتقادات آقایان ملکیان و پورجوادی بدانم .خلاصه صحبتهایشان را می توانید در سایت روزنامه هم میهن بیابید
    با تشکر
    من در ایران نیستم و از آن همایش خبر ندارم. خلاصه ی صحبت ها هم کافی نیست برای نظر دادن.
    د. آ.

  2. شما این فیلم های مستند را از نیچه دیده اید؟؟http://youtube.com/results?search=related&search_query=nietzsche%20fotos&v=7imAl7pgnAE
    عکس هایی از آن ها را دیده ام ولی فیلم را به لطف شما می بینم.
    د. آ.

  3. معنای این جمله چیست؟
    ” آنچه هستی بشو ”
    کتاب ” آنک انسان” نیچه را مطالعه کنید. تا جایی که خبر دارم دو ترجمه از آن به فارسی شده است، به عنوان هایی شبیهِ این.
    د. آ.

  4. سلام اقاي آشوري
    مي خواستم يه وبلاك در حلقه ملكوت داشته باشم ولي اصلا نمي تونم
    چطور شرايط خاصي براي حضور دراين حلقه را مي طلبه. ازاينكه شايد مرا راهنمايي خواهيد كرد ممنونم .
    با سپاس
    با آقای داریوش محمدپور از راه وبلاگ ملکوت تماس بگیرید.
    د. آ.

  5. سوالی ست که نمی دانم در بازاندیشی ِ زبان فارسی جوابی برایش داده اید یا نه ؟
    هنوز فرصت نکرده بخرم- اش و بخوانم- اش . اما در سه کتابی که از شما خواندم ، و همین چند نوشتار وب- لاگی پس وند ِ – یک را به بعضی واژگان اضافه می کنید . مانند یزدان شناسیک …
    می خواستم ریشه ی این عمل تان را بشناسم
    —پیشگفتار “فرهنگ علوم انسانی” را بخوانید.
    د. آ..

  6. من روز دوشنبه برای شما با هزار مشكل كامنتی فرستادم و با اينكه به وسيله‌‌ی اينترنت موبايل و با سختی زياد و هزينه‌ی زياد اين كار را انجام دادم ولی شما آن را منتشر نكرديد. شايد به خاطر سنم به آن اهميت نداديد. انگار يك آدم 15 ساله نمی‌تواند اظهار نظر كند. آيا بايد به دروغ سنم را مثلا 50 ساله می‌نوشتم تا حداقل برای شما ارزش منتشر كردن پيدا كند و نه حتی جواب دادن؟ آقای آشوری زمان نسبت به 40 سال پيش تغييرات زيادی كرده. امروز 15 ساله ها هم حق مطرح كردن سوال و بالاتر از آن اظهار نظر دارند.
    ببخشيد كه پرسش‌هايم را با شما در ميان گذاشتم.
    سينا-15 ساله
    حضرت سینای پانزده ساله! مسأله ی سن -و – سال نیست. پیامی که شما در سه قسمت “با هزینه ی زیاد” فرستادید، به دلیل آوردن حروف لاتینی در میان حروف فارسی (مشکل چپ و راستی این دو گونه زبان نگاره) در هم ریخته بود و نمی شد انتشار داد. اما من ، به هر حال فهمیدم که چه می خواهید بگویید. سفارش می کنم پیشگفتارِ “فرهنگ علوم انسانی” را با دقت بخوانید. پاسخ مشکلات شما آن جا هست. نکته ای که در مورد واژه ی “گاد” گفته بودید درست است و باید با حرف بزگ هم در فرهنگ بیاید. بماند برای ویرایش بعدی.
    د. آ.

  7. آشوري گرامي، مي خوانم. بي گمان هنوز خواندني ست ،آن هم از ديدباريك بين شما.
    پايدار باشيد

  8. سلام
    آقاي آشوري محترم
    جديدا كتاب از آقاي محمد رضا سرشار چاپ شده و كلي ناسزا نثار هدايت كرده است! اين هم نوعي است براي خودش.
    با تشكر