داریوش آشوری و کارنامهی ِ سرشارش
دکتر جلیل دوستخواه- در سخنْگفتن از داریوش آشوری، بینیاز از هرگونه تمهید و مقدّمهچینی و بهدور از شائبهی ِ زیادهگویی، میتوانم از همین آغاز، با اطمینان و به جُرأت، او را یکی از ژرفْاندیشْترین، ژرفْگفتارترین و ژرفْکردارترین دانشْوَران و پژوهندگان ِ سدهی ِ اخیر ِ میهنم در گسترهی ِ دانشهای ِ اجتماعی، تاریخ، فرهنگ، زبان و ادب و – در یک کلام – فرهیختهای تمامْعیار، بخوانم. «میگویم و میآیمش از عُهده بِرون»! چُنین برداشت و بیانی – چون نیکْبنگریم – چیزی فراتر از یک ارجْگزاری و ادای ِ دِین ِ ساده، نسبت به سَره مردی که من و ما (همْروزگاران ِ من)، دهها سال بر «خوان ِ نعمت ِ بیدریغ» ِ دانش و پژوهش ِ او میهمانْبودهایم و هستیم، نیست. تألیفها و ترجمهها و گفتارهای ِ جداگانهی ٍ داریوش آشوری، نهتنها آوازهای ایرانْگیر که شهرت و اعتباری جهانْشمول دارند و نام و شناختْنامهی ِ آنها، زیورْبخش ِ دفترهای ِ دانش و صدرْنشین ِ رسانههای ِ چاپی و الکترونیک در سراسر ِ جهان و مایه ی ِ سرافرازیی ِ هر ایرانیست. شادمانگیی ِ این کامْیابی، ارزانیی ِ همهی ِ دوستْداران ِ دانش و فرهنگ باد! اکنون و در این جا – که از من خواستهاند سخنم فراگیر ِ کمتر از ١٢٠٠ واژه باشد – نمیتوانم حرف ِ دلم دربارهی ِ آشوری را بهگستردگی بازْگویم. پس چه بهتر که «عرصهی ِ سیمرغ» را «جولانْگاه» خود نپندارم و «عِرض ِ خود نَبَرم» و «زحمت ِ دیگران ندارم» و پیش از آن که بر کرسیی ِ اتّهام ِ پُرگویی بنشانندم، خود آبرومندانه دامن ِ سخن را درچینم و با آفرین و درودی دیگر بر آشوریی ِ ارجمند، به همین یادداشت ِ کوتاه، بسندهکنم و در سر ِ مرز ِ ٣٠١ واژه، به فرمان ِ گفتارْبس، گردنْبگذارم!
نگذاشت ذهنش خمیر شود
دکتر جواد مجابی– سال ۴۲ همکلاس بودیم با داریوش آشوری. استادی کممایه و خودکامه، مطلبی در باب اقتصاد جهانی گفت که درست نبود. داریوش بلند شد و نظر مستدل خودش را بیان کرد که در مقایسه با حرف استاد پذیرفتنیتر بود. استاد که کنفت شده بود، گفت: اینجا کلاس من است و آنچه میگویم درست است. داریوش گفت: اینجا دوره دکتری اقتصاد است، شأن آن اقتضا میکند که گفتگوی آزاد علمی داشته باشیم. استاد گفت: اینجا من حرف میزنم یا مینشینی و گوش میدهی یا نمیآیی.داریوش کتابهایش را از روی میز جمع کرد و گفت: افتخاری ندارد جایی باشم که نشود در آن آزادانه حرف زده.جسورانه بلند شد و در کلاس را بههم کوبید و رفت و برای همیشه، قید آن دانشکده را زد. داریوش در زندگی فرهنگیاش ثابت کرده که تحمل سانسور عقایدش را ندارد. آزادی اندیشه و بیان برایش حیاتی است. در هر دورهای از زندگی فرهنگیاش کتابهایش یا به آسانی مجوز نگرفته یا خمیر شده است. اما او نگذاشته ذهنش – خلاف بعضی از معاصران – مجوز بگیرد یا خمیر شود و دیگران این خمیر را شکل دهند. در آن سالهای سیاستزدگی، تنها واکنش علمی نسبت به غربزدگی آلاحمد را آشوری مکتوب کرد با اینکه دوست آلاحمد بود. شیفتگی دوران جوانیاش را نسبت به ترهات شبهفلسفی فردید – اگرچه با تأخیر – در همین سالها اعتراف کرد و این استاد پریشانگو و تفکر وی را رسوا کرد تا دیگران به چاه میانمایگی نیفتند. امری که به هر دلیل دربارهاش سکوت کرده بودیم. بهترین خاطرات من از آشوری عزیز که در جوانی به شوخی «حکیم قزوینی»اش مینامیدیم مربوط به دوران همکاری ما با مجله «جهان نو» و همسایگی نوشتاری در نشریات دهه چهلوپنجاه میشود.
آنچه مرا شادمان داشته و یقینم را به ذهن اندیشهمند و منطقمدار آشوری بیشتر کرده است، خواندن کتاب «رندی حافظ» او و آموختنی دیگر ازوست. آشوری در این اثر، با روشی سنجیده، به محور اصلی اندیشههای فرهنگی حافظ راه برده و بهدرستی نشان داده است که حافظ در فضایی عرفانی، دائم به افسانه آفرینش آدم و رابطه عاشقانه خدا و انسان میاندیشیده است. شعرهای خلاقهاش، با تمامی آن ابداعات معجزهآسا بر گرد این مرکز اندیشگی واحد، شکل میگرفته است. و در پایان کتاب آشوری این ارتباط ذهنی: (ما به او محتاج بودیم او به ما مشتاق بود) را در سپهر اندیشگی حافظ به جایی رسانده که از آن بویه انسان خدایی – به تعبیر فلسفی امروزین – برمیخیزد. برای آشوری که در هرجا و هر زمان، چه در ایران و چه دور از آن، همواره دغدغه اصلیاش فرهنگ و زبان ایران بوده است، آرزوی تندرستی و خلق مدام آثار متفکرانهاش را دارم. فرهنگ ایران با داشتن چنین فرزندانی است که میتواند سربلندی تاریخیاش را در عرصه اندیشهورزی جهان معاصر به نمایش بگذارد.
با درود بر شما جناب آشوری
از گفتـوـگو بهره ی بسیار بردم
بنده قلم مورد نظر شما را نصب کردم و صفحه را درست می بینم اما مدتی است که می خواهم خط تیره را مانند آنچه در
گفتـوـگو
نوشته اید در برنامه ی ورد بنویسیم اما هیچ کدام از دو خط تیره ی کی بورد چنین نمی نویسید . ممکن است بفرمایید شما به په شیوه ای این خط تیره ها را می افزایید
؟
سپاس
— دو راه دارید:
۱- در صفحهکلیدِ فارسی از کلیدِ میانبُرِ Shift+J استفاده کنید.
۲- اگر از صفحهکلیدِ استانداردِ فارسی استفاده میکنید میانبُرِ Shift + – را بیازمایید.
مدیر/
سپاس فراوان
درست است
Shift+J
جواب داد
شاد باش و دیرزی